بیشتر ویژگی های پایدار شخصیتی، طی تجربیاتی که هر کدام از ما در دوران کودکی داشته ایم، شکل گرفته اند.تجارب خانوادگی احتمالا آن متغیر اجتناب ناپذیر محیطی است که در شکل گیری شخصیت انسان نقش بسیار مهمی ایفا می کند .
در واقع می توان ادعا کرد که به طور کلی مقوله های مختلف تحول ، عمیقا تحت تاثیر محیط خانواده شکل اساسی خود را پیدا می کنند و تغییرات بعدی آن ها این شکل گیری اولیه است .
پرورش شخصیت فرزندان و انتقال مواریث فرهنگی ، مذهبی و جامعه پذیری از وظایف خانواده است .
خانواده اولین عاملی است که بر رفتار کودک تاثیر میگذارد در واقع خط سیر رفتار فرزند به وسیله والدین تعیین می شود و خانواده هنجارهای جامعه را به اعضایش انتقال و آن ها را با فرهنگ اجتماعی خود مانوس می کند .
وقتی خانواده ای از نظر نظارت اجتماعی که در واقع ادامه ی فرآیند اجتماعی شدن است ، ضعف داشته باشد و نتواند اطاعت از هنجارها را به اعضای خود بیاموزد ، رفتار انحرافی در جامعه ایجاد می شود .
کنترل و نظارت اجتماعی ابزار مهمی در تثبیت هنجارهای اجتماعی محسوب می شود و می تواند مانع بروز و پیدایش هر گونه انحراف شود. روابط بین والدین با یکدیگر و رفتار آن ها با فرزندان، پایه های اساسی و اصلی و اولیه ی یک خانواده را تشکیل می دهد . نوع و کیفیت این روابط می تواند در استحکام و بقای خانواده و یا تزلزل و نابودی آن موثر باشد.
نوجوان از مشاهده ی اینکه والدین آن ها از روابط هماهنگ و توام با سازگاری برخوردارند، علاوه بر احساس مسرت ، الگویی عملی میگیرد و نیز درس واقعی می آموزند که با دیگران چگونه روابط مسالمت آمیز و مناسب برقرار کند.
وقتی نوجوان در خانه رنگ صفا، صمیمیت، آرامش و محبت را نبینند و یا محبت و تفاهم در خانواده کم باشد در گروه دوستان به جستجوی آن می پردازد .
زمانی که ساختار خانواده به شکلی است که برای اعضای خود ایجاد امنیت نمی کند. می توان فرزندان را از خانواده فراری دهد و کسی که فراری شد ممکن است اسیر گروه های منحرف اجتماعی شود .
اختلاف و ناسازگاری و نداشتن تفاهم والدین با همدیگر و با فرزند، نتیجه ای از جز فقر عاطفی و کمبود محبت و یا بی تفاوتی و بی توجهی نخواهد داشت که این امر به نوبه ی خود هنجار شکنی فرزندان را به دنبال خواهد داشت .
برگرفته از کتاب آسیب های اجتماعی و فرزندان ما ( دکتر حامد اختیاری - مریم پائیزی )